Thursday, April 16, 2009

استمداد وكيل و پدر دل آرا از رئيس قوه قضائيه و هنرمندان براي نجات دل آرا

حكم قصاص دل آرا دارابي نقاش متهم به قتل تا چهار روز ديگر اجرا مي شود. به گزارش خبرنگار ما دل آرا دارابي متهم است زني به نام مهين را كه از اقوام پدرش بود، با همدستي پسر مورد علاقه اش به قتل رسانده است. چندي پيش مسوولان زندان به دل آرا خبر داده بودند احتمال اجراي حكم وي در همين روزها وجود دارد و اگر او مي تواند اقدامي براي جلب رضايت اولياي دم انجام دهد، هر چه زودتر اين كار را بكند. با اين وجود زمان اجراي حكم به وكيل دل آرا ابلاغ نشده بود تا اينكه ديروز به عبدالصمد خرمشاهي خبر دادند تا چهار روز ديگر موكلش اعدام خواهد شد. خرمشاهي كه همچنان معتقد است اين حكم قانوني نيست، در اين باره به خبرنگار ما گفت: تنها راه باقي مانده اين است كه هنرمندان و افرادي كه مي خواهند دل آرا زنده بماند، با اولياي دم تماس بگيرند و از آنها بخواهند از خواسته خود يعني قصاص صرف نظر كنند. وي ادامه داد: من همچنان بر بي گناهي موكلم تاكيد دارم و مي گويم ايرادهاي زيادي در پرونده وجود دارد و مدارك موجود در پرونده نشان مي دهد اين دختر قاتل نيست. دل آرا چپ دست است و با توجه به ضربات وارده به مقتول و شواهد ديگري كه در پرونده وجود دارد، ممكن نيست اين دختر قاتل باشد. حيات چيزي نيست كه بتوان آن را بازگرداند و اگر دل آرا اعدام شود و سپس بي گناهي او به اثبات برسد، ديگر نمي توان اين دختر جوان را كه از 17سالگي در زندان بوده، به زندگي بازگرداند. البته من هم با اولياي دم همدردي مي كنم و به آنها تسليت مي گويم اما از آنها مي خواهم راضي نشوند خون بي گناهي ريخته شود. خرمشاهي افزود: قتل با روحيه دل آرا كه يك هنرمند و نقاش است و حتي در دوران زندانش چندين نمايشگاه برگزار كرده،سازگاري ندارد. اين دختر سال هاي گذشته در زندان سختي هاي بسياري را تحمل كرده در حالي كه بي گناه است. بنابراين از تمام كساني كه مي توانند دل آرا را از اعدام نجات دهند، تقاضا دارم به اين دختر كمك و براي جلب رضايت با اولياي دم صحبت كنند. اين در حالي است كه پدر دل آرا دارابي نيز طي نامه يي از رئيس قوه قضائيه تقاضا كرده است دستور توقف اجراي حكم دل آرا را صادر كند. پدر دل آرا در نامه خود نوشته است: «شش سال است كه در كابوس مرگ و زندگي دخترم زندگي مي كنم: دختري هنرمند كه با سختي زياد او را بزرگ كردم و تحويل جامعه دادم. دل آرا دختري نقاش و هنرمند است، با روحيه يي بسيار لطيف كه اگر تحت مشاوره قرار گيرد مشخص مي شود او نمي تواند حتي به يك حيوان آسيب برساند چه رسد به يك انسان. جناب آقاي شاهرودي، در عذاب اعدام يك دختر 23ساله زندگي كردن كار بسيار دشواري است. هيچ كس نمي تواند اين لحظات دردناك را كه من شش سال تحمل كردم، تحمل كند. اما آنچه به من قوت مي داد و سختي ها را تحمل مي كردم اين بود كه دخترم با توجه به مدارك بسياري كه ارائه شد و شما نيز آن را بررسي كرديد از قصاص تبرئه شود. چطور ممكن است وقتي يك دختر و يك پسر در جايي حاضر هستند، اين دختر باشد كه مرتكب قتل شود و پسر فقط نظاره گر ماجرا باشد.»در ادامه اين نامه آمده است: جناب آقاي شاهرودي، من ملتمسانه از شما مي خواهم با توجه به اختيارات تان دستور توقف اجراي حكم دخترم را صادر كنيد تا فرصتي دوباره براي بررسي ايرادهاي پرونده او به وجود آيد. قصاص دل آرا تنها قصاص دختر من نيست. قصاص يك هنرمند جوان است كه از 17سالگي، بهترين سال هاي عمرش را كه مي توانست پيشرفت كند و فرد مفيدي براي جامعه باشد در زندان بوده است. از شما خواهش مي كنم يك بار ديگر فرصت اثبات بي گناهي اش را به او بدهيد. دل آرا دارابي متهم است سال 82 در شهرستان رشت همراه پسر مورد علاقه اش به خانه زني به نام مهين كه دختر عموي پدرش بوده،رفت و او را با ضربات چاقو كشت. دل آرا كه توسط پدرش به ماموران سپرده شد ابتدا ادعا كرد خودش مرتكب قتل شده و پسر جوان در اين قتل نقشي نداشته است اما در جلسه محاكمه اش قتل را انكار كرد و گفت: من و آن پسر با هم دوست بوديم. او هميشه به من ابراز علاقه مي كرد و مي گفت مرا دوست دارد. همين رفتارش باعث شده بود به وي اعتماد كنم. چند روز قبل از حادثه به من گفت سندي جعلي پيدا كرده است كه متعلق به خانه مهين دختر عموي پدرم است و فردي مي خواهد با اين سند جعلي خانه را بفروشد و او از من خواست با مهين قرار بگذارم و براي اينكه بتواند اين موضوع را به مهين بگويد، به خانه وي برويم. من هم اين كار را كردم. روز حادثه من و او به خانه مهين رفتيم. وقتي من براي آوردن چاي وارد آشپزخانه شدم، صداي فريادي شنيدم. يكدفعه ديدم پسر جوان با چوب به سر مهين كوبيده و او را خون آلود كرده است. بعد هم از من چاقو گرفت و با چند ضربه چاقو او را كشت. وي ادامه داد: من به شدت ترسيده بودم. بدون اينكه وسايلم را بردارم از خانه خارج شدم. بعد يكدفعه يادم افتاد وسايلم را جا گذاشته ام. پسر مورد علاقه ام گفت حاضر نيست به آن خانه برگردد. من هم به ناچار با پسر ديگري كه خواستگارم بود، تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. او هم قبول كرد به خانه برود و كيف را بياورد. او اين كار را كرد اما بعد با پدرم تماس گرفت و موضوع را به وي اطلاع داد. وقتي پدرم به خانه آمد بدون اينكه اجازه دهد من حرفي بزنم مرا به پليس تحويل داد. من كه سرخورده و تنها بودم تحت تاثير حرف هاي پسر مورد علاقه ام قرار گرفتم. او به من گفت تو قتل را گردن بگير چون كمتر از 18 سال داري اعدام نمي شوي. من كه از سوي خانواده ام هم طرد شده بودم به قتل اعتراف كردم اما اين اعترافات واقعيت نداشت. دل آرا كه در اين شش سال روزهاي پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته است اكنون به سخت ترين روز هاي عمرش رسيده چرا كه به او ابلاغ كرده اند تا چهار روز ديگر اعدام خواهد شد و در صورتي كه اولياي دم رضايت ندهند يا دستور توقف اجراي حكم از سوي رئيس قوه قضائيه صادر نشود، اين دختر به دار آويخته مي شود.
روزنامه اعتماد

No comments:

Post a Comment